۱۳۹۳ شهریور ۲۸, جمعه

انقلاب پتیشن

- چیه این؟
- امضاش کن.
- چیه؟
- یه پتیشنه برای حمایت از ورود زنان به استادیوم‌های ورزشی. به بیست پنج هزار تا امضا احتیاج داریم.
- من صد در صد موافقم. به ما چه بگیم کی حق داره کی حق نداره. امضا میکنم. چه قدر امضا جمع کردید؟
- خیلی ممنون. تا الان صد و بیست هفت هزار تا امضا جمع کردیم.
- اصلا تشکر لازم نیست وظیه‌ی انسانی‌مه. پس چرا هنوز امضا دارید جمع میکنید؟
- نمیدونم، هنوز اتفاقی نیفتاده، ادامه میدیم تا ببینیم چی میشه. خب حالا بیا این رو هم امضا کن.
- این چیه؟
- امضاش کن. برای اعتراض به رفتاریه که با حیوانات تو باغ وحش‌ها میشه.
-سال پیش امضا کردیم تعطیل بشه که، پس چی شد؟
- دنبال نمیکنی قضایا رو دیگه، اون پتیشن خیلی موفقی بود.
- اگه تعطیل شدن پس چرا داریم دوباره امضا کنیم؟
- اگه پیگیر بودی میفهمیدی بحثش به شورای شهر هم رسید. اصلا جریان سیاسی کشور رو متحول کرد.
- ائه جدی؟ پس یه تاثیری هم داره این امضاها. به کجا رسید بحثش؟
- هیچی، رای گیری کردن و اکثریت با بسته شدن باغ وحش‌ها مخالفت کردن.
- ای بابا کجا موفق شدین پس؟
- همین که اسم کسایی که رای مخالف دادن رو علنی کردیم و رو سیاه شدن خودش خیلی خوبه. اینطوری مردم اهمیت رای دادن رو میفهمن.
- آره، من هم حتما  این سری شرکت میکنم.
- تموم شد اونم. ما برنده شدیم.
- خیلی عالیه. پس بالاخره این باغ وحش‌ها بسته میشن.
- نه متاسفانه، برای اینکه بسته بشن شورای شهر فقط قدم اول بود. بعد باید مجلس، ریاست جمهوری، شورای نگهبان، سپاه و کلا نظام رو عوض کنیم. دیگه باید تا الان متوجه‌ی اهمیت امضات شده باشی.
- آره، واقعا تا حالا از این زاویه بهش فکر نکرده بودم. اون پتیشن‌های مخالفت با کودکان کار، مخالفت با نژاد پرستی، مخالفت با برده‌کشی از مهاجرها، مخالف با سربازی اجباری، مخالفت با زباله انداختن در خیابان، مخالفت با رعایت نکردن قوانین راهنمایی رانندگی و... رو هم بده امضا کنم.
- از همکاری‌ات خیلی ممنونیم. یه پتیشن جدید هم تازه در آوردیم برای مخالف با سرعت کم اینترنته، اینم امضا کن

- چشم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر